کد مطلب:190851 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

وصیت 18
وصیة الامام الباقر علیه السلام لجماعة من شیعته

عن جابر الجعفی [1] قال: دخلنا علی أبی جعفر محمد بن علی علیه السلام و نحن جماعة بعد ما قضینا نسكنا، فودعناه و قلنا له: أوصنا یا ابن رسول الله، فقال علیه السلام: لیعن قویكم ضعیفكم، و لیعطف غنیكم علی فقیركم، و لینصح الرجل أخاه كنصیحته لنفسه، و اكثموا اسرارنا و لا تحملوا الناس علی أعناقنا، و انظروا أمرنا و ما جاءكم عنا؛ فان وجدتموه للقرآن موافقا فخذوا به، و ان لم تجدوه موافقا فردوه، و ان اشتبه الأمر علیكم فیه فقفوا عنده و ردوه الینا حتی نشرح لكم من ذلك ما شرح لنا، و اذا كنتم كما أوصینا كم لم تعدوا الی غیره؛ فمات منكم میت قبل أن یخرج قائمنا؛ كان شهیدا، و من أدرك منكم قائمنا فقتل معه؛ كان له أجر شهیدین، و من قتل بین یدیه عدوا لنا له أجر عشرین شهیدا [2] .



[ صفحه 120]



در زمان حیات امامان معصوم علیهم السلام، میان شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام چنین رسم بود كه بعد از مراسم عظیم حج و زیارت خانه ی خدا، برای زیارت مرقد منور حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله به مدینة النبی می رفتند و بعد از آن هم محضر مبارك امام زمان می رسیدند و ضمن تجدید عهد و پیمان، تقاضای نصیحت و موعظه می كردند. در زمان امام باقر علیه السلام گروهی از شیعیان و دوستان اهل بیت علیهم السلام ساكن كوفه به همراه جناب جابر جعفی (ره) خدمت امام باقر علیه السلام رسیدند و تقاضای وصیت نمودند.

حضرت در امام باقر علیه السلام پاسخ این تقاضا، با كلماتی نورانی به آن ها سفارش هایی فرمود كه در حقیقت سرمشقی است برای هر انسانی كه خود را شیعه ی اهل بیت علیهم السلام می داند، و اگر همه در این مسیر صحیح قرار بگیرند و به وظایف خود عمل نمایند، موجب سوق دادن سایر افراد به سمت و سوی این مكتب حیات بخش خواهند شد.

امام باقر علیه السلام خطاب به آن ها فرمود:

1.همه ی قدرتمندان وظیفه دارند به ضعیفان كمك كنند.

2. اغنیا باید به فقرا و تهیدستان رسیدگی نمایند.

3. همه ی پیروان اهل بیت علیهم السلام باید یكی باشند و همدیگر را نصیحت كنند، كه همان امر به معروف و نهی از منكر است، پس باید به این دو وظیفه ی بزرگ الهی عمل نمایند.

4. حفظ شوون و كتمان اسرار، یكی از نشانه های بارز ایمان



[ صفحه 121]



است، پس بر مؤمن است كه مراعات آبروی مردم را بنماید.

5. شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام باید پایبند به اوامر و نواهی آن بزرگواران باشند.

6. آنچه از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده، چنانچه موافق با قرآن است، آن را بپذیرند و به كار بندند، و الا آن را رد كنند، و اگر آن را درك نكردند، از خاندان پیامبر سؤال نمایند كه جواب كافی و شافی خواهند داد. قرآن می فرماید:

(فسألوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون) [3] .

اگر نمی دانید، از آگاهان (محمد و آل محمد) بپرسید.

7. اگر به این وصیت نورانی عمل نماییم، نیازی به كسی پیدا نمی كنیم، و اگر كسی كه عامل به این سفارش ها است، قبل از ظهور قائم اهل بیت (عج) از دار دنیا برود، شهید محسوب می شود.

8.اگر كسی از دوستان اهل بیت به این وصیت عمل نماید و قائم آل محمد را هم درك كند و با او باشد و كشته شود، اجر دو شهید را دارد، و چنانچه یكی از دشمنان اهل بیت را به قتل برساند، اجر و ثواب بیست شهید را دارد.

9. افرادی كه ولایت اهل بیت علیهم السلام را قبول دارند، باید به این فرمایش ها عمل كنند، تا خیر دنیا و آخرت را ببینند، و اگر ولایت را نپذیرند، مانند معاویه و امثال او در گمراهی خواهند ماند.



[ صفحه 122]



سال دهم هجرت، پس از آن كه جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:

(یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمك من الناس) [4] .

ای پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو (در حق علی علیه السلام) نازل گردیده، كاملا به مردم برسان، و اگر ابلاغ نكنی، رسالت او را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (خطرات) مردم نگاه خواهد داشت.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله به فرمان الهی در صحرای سوزان و در كنار غدیرخم، حضرت علی علیه السلام را در برابر ده ها هزار نفر جمعیت مسلمان، به مقام خلافت منصوب نمود، كه عده ای از منافقین از این كار، سخت ناراحت شدند.

معاویه در حالی كه یك دست خود را روی شانه ی مغیرة بن شعبه و دست دیگر را روی شانه ی ابوموسی اشعری گذاشته بود، با تكبر مخصوصی، خرامان خرامان نزد بستگانش آمد و گفت: ما هرگز اعتراف به ولایت و خلافت علی نمی كنیم و آن را نمی پذیریم.

امام باقر علیه السلام پس از نقل مطلب فوق در مورد معاویه فرمود: این آیات قرآنی (آیات 31 تا 35 سوره ی قیامه) در مورد معاویه نازل شده است:

(فلا صدق و لا صلی - و لكن كذب و تولی - ثم ذهب الی



[ صفحه 123]



اهله یتمطی - اولی لك فأولی - ثم اولی لك فاولی) [5] .

پس او نه تصدیق كرد و نه نماز خواند، بلكه تكذیب كرد و (از حق) روی گرداند، آنگاه متكبرانه به سوی اقوام و خویشانش رفت. وای و هلاكت بر تو (ای معاویه) سپس وای و هلاكت بر تو (هم در دنیا و هم در آخرت) .

باید توجه داشت كه آیات فوق در مكه نازل شده و طبق گفته ی بعضی از مفسران، در مورد ابوجهل است، ولی تطبیق آن با معاویه، از باب تعیین یكی از مصداق های آیات فوق می باشد.


[1] ر.ك: وصيت چهاردهم.

[2] أمالي شيخ طوسي (ره) ، مجلس 9، ح 2؛ اصول كافي، ج 2، ص 222، ح 4.

[3] نحل، 43.

[4] مائده، 67.

[5] تفسير برهان، ج 4، ص 409؛ تفسير القمي، ج 2، ص 397.